سید امیر مهدی جانسید امیر مهدی جان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

امیر بابارضا

وقایع عصر عاشورا

1392/8/23 14:45
571 بازدید
اشتراک گذاری

دشمنان اهل بيت پس از شهادت جان سوز امام حسين عليه السلام و يارانش ، دست از جنايات خويش برنداشتند، بلكه عصر این روز غم آلود جنايت هاى ديگرى مرتكب شدند :

 ۱- غارت خيمه ها
سپاه عمر بن سعد، به ويژه دسته نابكار شمر، پس از شهادت امام حسين عليه السلام به خيمه هاى آن حضرت يورش برده و خيمه ها را غارت كردند و چهارپايان ، لباس ها، و هر چه بود را به يغما بردند. آنان ، حتى حريم اهل بيت عليه السلام را مراعات نكردند.حضرت زینب سلام الله علیها روایت چنین می‌کند:
کنار خیمه ایستاده بودم که ناگاه، مردی کبودچشم (خولی) به سوی خیمه آمد و آن را غارت کرد. امام سجاد علیه السلام روی فرش پوستی خوابیده بود. خولی پوست را چنان از زیر امام کشید که امام با صورت روی خاک افتاد. سپس متوجه من شد، جلو آمد و مقنعه‌ام را کشید و گوشواره از گوشم بیرون آورد که گوشم پاره شد. 
 حميد بن مسلم روايت نقل کرده به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پيادگان ، از خيمه ها گذشتيم تا به على بن الحسين عليه السلام رسيديم كه از شدت بيمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: كه اين بيمار را هم بكشيم ؟من گفتم : سبحان الله چه بى رحم مردميد شما. آيا اين نوجوان ناتوان را هم مى خواهيد بكشيد؟ همين بيمارى كه بر او عارض شده ، او را كافى است . به هر طريقى بود آنان را از كشتن على بن الحسين عليه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را كه آن حضرت بر آن خفته بود بكشيدند و به يغما بردند.

2 - آتش زدن خيمه ها
دشمنان پس از غارت خيمه ها و به يغما بردن دارايى ها و اشياى موجود بازماندگان ، خيمه ها را به آتش كشيدند. در اين هنگام ، كودكان و زنان بى سرپرست ، از خيمه ها بيرون آمده و به بيابان هاى اطراف گريختند.

آتش که خیمه‌ها را دربرگرفت ،حضرت زینب نزد امام سجاد علیه السلام رفت و پرسید:
ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان! خیمه‌ها را آتش می‌زنند. ما چه کنیم؟
امام فرمود:« فرار کنید.» همه کودکان و بانوان، گریان و فریادزنان سر به بیابان‌ها گذاشتند.
ولی حضرت زینب کنار بستر امام سجاد علیه السلام ماند چون امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.
یکی از سربازان دشمن می‌گوید:
« بانوی بلندقامتی را کنار خیمه‌ای که آتش در اطراف آن شعله می‌کشید، دیدم. آن بانو گاهی به راست و چپ و گاهی به آسمان نگاه می‌کرد و از شدت ناراحتی دست‌هایش را به هم می‌زد. گاهی هم وارد خیمه می‌شد و بیرون می‌آمد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم:« ای بانو، مگر شعله آتش را نمی‌بینی؟ چرا مانند سایر بانوان فرار نمی‌کنی؟»
او گریه کرد و فرمود:
« ما شخص بیماری درون این خیمه داریم که قدرت نشستن و برخاستن ندارد. چگونه او را تنها بگذارم و بروم در حالی که آتش از هر سو در اطرافش شعله می‌کشد؟»

3 - تاختن اسب بر پيكر شهيدان
عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه كسانى آمادگى تاختن اسب بر كشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى كردند . اين عده پس از نعل بندى اسبان خويش بر پيكر شهيدان كربلا، از جمله اباعبدالله الحسين عليه السلام اسب تاختند و پيكرهاى پر از جراحت و بى سر شهيدان را در هم شكستند.

فرازي از زیارت ناحیه ی مقدّسه كه حضرت بقیّة الله- ارواحنا فداء- خطاب به جد بزرگوارشان سالار شهیدان (ع) مي فرمايند:

 «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دست تقدیر مرا از یاری تو بازداشت، و نبودم با کسانی که با تو کارزار کردند بستیزم، و با آنانکه با تو دشمنی داشتند به نبرد برخیزم، اینک هر صبح و شام برایت ناله می کنم، وبه جای اشک برایت خون می گریم، به خاطر حسرت بر تو و اندوه و تأسف بر مصیبت هایی که بر تو وارد شد، تا اینکه در اثر سوز جانفرسای مصیبت ها و غصه ی جانکاه و اندوه فراوان بمیرم».

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان محمدمهدی
26 آبان 92 13:01
سلام قبول باشه عزاداریهاتون
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام عزیزم انشاله.
علامه کوچولو
26 آبان 92 20:45
سلام عمه های عزیز و مهربون عزاداریهاتون قبول حق من بارها و بارها به حال امیر مهدی و مامان خوبش به خاطر وجود شما غبطه خوردم عمه محمدباقر هم توو خیلی از مسائل فردی منحصر بفرده اما توو یه سری مسائل که بر عکس خیلی خیلی دقیق و حساسم متاسفانه کمی سهل انگاره امیدوارم اون مطلب رو از دید یک خواهر شوهر و با مواضع خاص عروسهای خانواده نخونده باشینچون اگه اونطوری بود صد در صد نمینوشتم موقع نوشتن همش به شما فکر میکردم میگفتم عمیا میان سوء تفاهم نشه البته قبول کنید ادمها هرچقدر هم صمیمی باشن و رابطه خوبی با هم داشته باشن باز هم حریم خاصی برای خودشون میخوان و ساعتهایی در روز نیاز به ارامش و راحتی دارن به هر حال ما ارادتمند همه عمه های خوب و مهربون بالاخص شما هستیم و چون هدفم ناراحتی و دلخوری ایشون نیست دنبال یه راهکار خوبم
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام برمهربون مدیر شما که مثل همیشه به ما لطف دارید قطعا همون طوره که شما میگید مطمئنا ما هم با اون دید نکاه نکردیم و با شناختی که در این مدت از شما پیدا کردیم اصلا از اون دست از افراد نیستید (جدی گفتما) و کاملا حق با شماست و احساس شما رو متوجه شدیم.هر کسی هم جای شما بود همین احساس رو داشت. به نظر من که باید آروم آروم بفکر یک پرستار باشید.محمد باقر جان هم با داشتن یک پرستار بیشتر با افراد غریبه ارتباط برقرار میکنه. دوستتون داریم و ارادتمندتون هستیم. موفق باشید
هیراد و عمه لیلاش
26 آبان 92 23:18
عذاداریهاتون قبول
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
انشاله عزیزم ممنون از حضورتون.
مامان ایدین
28 آبان 92 18:43
سلام عزاداریهاتون قبول باشه واسه ما هم دعا کنید
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم محتاجیم به دعا
🌙مامانِ چشمه بهشتى
28 آبان 92 19:20
سلام عزادارياتون قبول حال و احوال خوبه ...؟ سيد كوچولوى ما چطوره؟
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام بروی ماهتون ممنونم الحمداله خوبیم خداروشکر... امیر مهدی هم خوبه
🌙مامانِ چشمه بهشتى
2 آذر 92 23:25
سلام عمه جونيا ... چطورين ؟؟ كجا رفتين باز ناپديد شديد كه ..!!! نه پستى نه چيزى ... ايشالله كه سلامت باشيد
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام عزیزم ما خوبیم همینجاییم شما کم پیدایید از لطف شما متشکریم خوبیم الحمداله به زودی میایم
مامان گل پسرا
4 آذر 92 17:06
سلام وبلاگتون خیلی خوشگل و خوبه (البته من به صورت کلی تونستم از وبلاگتون دیدن کنمچون اکثر مطالبتون رمز دار هستن)اما خیییییلی خوشحالم که دوستای خوبی مثل شما پیدا کردم امکانش هست کلمه رمز رو داشته باشم تا بیشتر از وبلاگتون استفاده کنم؟
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام خیلی خوش اومدید اومدم خدمتتون
مامان گل پسرا
4 آذر 92 22:43
با افتخار تمام در ردیف دوستان خوب ما قرار گرفتین.
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
عزیزم شما هم همین طور
مامان ضحــــــــــــا
5 آذر 92 8:19
سلام عمي مهربون عزادارياتون قبول ممنون كه نگران حال ضحا بودين.شكر خدا الان بهتره.
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
ممنونم عزیزم خواهش میکنم خداروشکرالحمداله
مامان بردیا
7 آذر 92 8:41
سلام بر عمه خانمهای گل چندین بار سر زدم پست جدید نداشتید. دلمون برای سید کوچولو تنگ شدهاااااااااااااااااااا
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام عزیزم شرمنده یک کمی سرمون شلوغ بود ولی به زودی با دست پر میایم خدمتتون
علامه كوچولو
9 آذر 92 9:52
سلام حالا ديدين ما هستيم شما نيستين؟!!!البته ديدن شما بصيرت ميخواد كه ما نداريم
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام عزیزم بابا ما هستیم فقط همین گوشه و کناریم اختیار دارید
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
11 آذر 92 1:29
سلام عمه جون وااااااااااااااااااای بخدا هر بار که کامنت میزاشتی قسمت پاسخ مینوشتم که آدرستــ و بزار ولی متاسفانه موفق نبودم .... خداروشکر که دیدی آدرستـــ و ندارم ... در هر صورت ممنون از اینکه بهمون سر میزنی و برامون کامنت میزاشتی ... لینک شدین که دیگه گمتون نکنم ...
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام عزیزم ای جانم ببخشید آخه میدونی چرا من چند وقت پیش شمارو لینک شما هم منو لینک کرده بودید من فکر نمیکردم که تو لینکاتون نباشم به همین علت هیچ وقت آدرس نذاشتم دوستتون داریم خیلی زیاد
سیب سرخ کوچولو
12 آذر 92 0:19
سلام به عشق های خودم سید قلبها و دختر عمو های گلمشونصد پونصدتا بوس و دسته گل واسه همراهای همیشگی سیب کوچولو که با وجود مشکلات زیاد ما که باعث شدن کم بیایم و بی وفا باشیم اما همیشه ما رو مورد لطف و محبت خودشون قرار دادن یه دنیا قدردان و ممنونیم.دلمون براتون خیلی تنگ شده خیلی.ازتون یه خواهش دارم.یه حاجت دارم که برای برآورده شدنش نیاز به دعاتون دارم
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام بر مهربون مادر و مهربون دختر عمو به به چه عجب دختر عمو جون کجایی دلمون برا خودتون و اون سیب کوچولوی نازنین تنگ شده ماشااله یک فرشته به تمام معنا خدا حفظش کنه. شما دیر هم بیاید ولی ما بازم بهتون سر میزنیم خدا انشاله حاجت رواتون کنه به روی چشم عزیزم. آمین... دوستون داریم مهربون.
مامان محمدمهدی
12 آذر 92 9:08
شوما چرا بروز نمیکنید اونوقت؟
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
بروز نمودیم دوستتون داریم.
🌙مامانِ چشمه بهشتى
13 آذر 92 14:19
به مديريت مى گم نامه توبيخى بزنه برانوناااااا .....
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
کار از توبیخ گذشته دیگه یواش یواش به مرحله اخراج رسیدیم
علامه کوچولو
17 آذر 92 15:34
سلام ممنونم با اینکه خودتون مطلبی نمیذارین با این حال بازهم محبتتون شامل حال ما میشه و ما رو مورد تفقدتون قرار میدین مانا باشین انشاءالله
عمه جون و عمه مریم(ملم جون)
پاسخ
سلام مهربون خواهش میکنم به خاطر وجود پر از محبت شماست آمین...