سید امیر مهدی جانسید امیر مهدی جان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

امیر بابارضا

اول محرم الحرام

1392/8/14 9:00
440 بازدید
اشتراک گذاری

جهان پرشور و ماتم شد                 همه دلها پر از غم شد

بیا یا حضرت زهرا(س)                       ببین ماه محرم شد

 

قصر بنی مقاتل... چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجری قمری

گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند. حضرت از آنها پرسید: ایا به یاری من می آیید؟ بعضی گفتند: دل ما رضایت به مرگ نمی دهد و بعضی دیگرگفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم. مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم.

* حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند. امام(ع)همانگونه که سوار بر مرکب بود، مختصری به خواب رفت. پس از بیداری کلمه ی استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را تکرار می کرد. « علی اکبر جلو رفت و علت را جویا شد؛ حضرت فرموند: اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان می آید.»
علی اکبر گفت:» پدرم! آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمود:« سوگند به خدا که ما بر حقّیم«   .

علی اکبر گفت:« پس ما را باکی از مرگ نیست.» امام فرمود:« خدا تو را جزای خیر دهد.»

* حسین(ع) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:

پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز از این که جزو کسانی باشی که با ما می جنگد. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به رو در آتش می افکند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان بردیا
15 آبان 92 15:27
لتماس دعا


محتاجیم به دعا عزیزم
ستارگان آسمان من
16 آبان 92 2:15